بررسى نقدى افكار جاوید احمد غامدی در علم و دين وآثار آن بر آينده نگرى

نويسنده: سيد غيور الحسنين

چکیده

جاوید احمد غامدی یکی از علمای برجسته تجدد گرایان اسلامی در پاکستان است. از منظر غامدى "علم" موضوع خود علم است.  و علم بدیهی اصل است و بدیهیات را فطری هم می داند، و نظری فرع است، و این نتیجه بحث را در اقسام استدلال پیاده می کند، و معیار صدق استدلال را علم بدیهی فطری الهامی قرار می دهد. و تعارض بین عقل و نقل از منظر وی محال است. و هرگز بین آنها اختلاف نمی شود. اگر جایی اختلاف دیده شد باید در مورد آن تفکر و تدبر نمود تا معنی اصلی حدیث روشن شود، و نباید عقل و نقل را بدون تفکر رها کرد. از نظر وی هدف دين اسلام حکومت نیست بلکه تزکیه ی نفوس است. و امکان دستیابی به توسعه به وسیلة علوم مذهبی و سکولار است، و بدون  این دو تا نمی تواند کشور توسعه پیدا کند.

كليد واژه

غامدى، علم ومعرفت، دين، تمدن، دموكراسى، جهاد، توسعه

مقدمه

     مسئله تجددگرایی اسلامی از دغدغه های اصلی 150 سال اخیر مردم جهان اسلام است. تجدد گرایان اسلامی با نگاهی تجزیه نگر و خرد به استقبال وجوه مثبت این پدیده رفته و در صدد جمع بین اسلام و تجدد بوده اند. و در بعضی از حوزه های علوم، اسلامی سازی و در بعضی دیگر بومی سازی را در دستور کار خود قرار داده اند.

جاوید احمد غامدی یکی از علمای برجسته تجدد گرایان اسلامی در پاکستان است. او فوق ليسانس خود را در ادبیات و فلسفه انگلیسی از کالج دولتی لاهور در سال  1972م گرفت. و رشته های اسلامی را از شیوه سنتی از معلّمان و دانشمندان مختلف در طول سال های اول تحصیل کرد. در سال 1973م، او تحت سرپرستی امین احسان اصلاحی (وفات 1997) قرار گرفت، و تأثیر عمیقی بر او داشت. استادش اصلاحى یکی از اعضای بنیانگذار حزب جماعت اسلامی بود، یک حزب مذهبی که توسط دانشمند معروف ابوالعلا مودودى در سال 1941 تأسیس شد. در هفتاد سال اقامتش در جامه، وی این حزب را از عنصر فکری و یکی از اعضای بدن حکومت مرکزی (مجلس شورى) باقی ماند. غامدى همچنین برای چندین سال با دانشمند برجسته و معروف ابوالعلا مودودی (وفات 1979) منسلك بود.  او نوشته ها بسيار و سخنرانی هاى زيادى درباره ى قرآن، قانون اسلامی و سایر جنبه های دیگر اسلام را پرداخت، كه بيشتر آن به زبان اردو است. وی مؤسس موسسه علوم اسلامی"المورد" است. وی علاوه بر زبانهای اردو و پنجابی- که زبان خودش هستند-  بر زبانهای دیگر مانند عربی، فارسی، و انگلیسی تسلط کامل دارد. و از لحاظ روش مؤثر ترين فرد در دانشگاه های کشور است.

وی معتقد است که دين چهارچوب ها را معين کرده، و جزئيات لازم را بيان كرده است، و چیزهاى كه حرمتش يا حليتش بيان نكرده، حلال است، و ميدان وسيعى براى انسانها خدا آزاد گذاشته است.  از این جهت نویسنده این موضوع را انتخاب کرده و مورد بررسی قرار داده است. و خصوصيت اين مقاله اين است كه موضوع جديد است و در زبان فارسى بر اين موضوع كار نشده و مباشرتاً از كتابهاى غامدى به زبان اردو استفاده شده است. این مقاله مشتمل بر بررسى افكار غامدى در معرفت شناسی، دین شناسی و تاثير آن بر آينده نگرى است، و روش نويسنده توصيفى تحليلى و نقدى خواهد بود. 

1- معرفت شناسى

1-1- موضوع علم(معرفت شناسى)

بدیهی است قبل از ورود به هر علمی، باید موضوع، اجزای موضوع و عوارض ذاتی موضوع شناسایی، و حد و رسم آنها مشخص شود تا تصور دقیقی از امور یاد شده برای انسان حاصل آید، آن‌گاه درباره آنها بحث کند.  غامدى براى اثبات موضوع علم استدلال اقامه مى كند، و آن عبارت است از:

موضوع  علم خود علم است، چون غیر از این دو صورت است:

1- موضوع  علم وجود باشد. چون علم از من جمله موجودات است. اما اشکال این است که قبل از بحث به وجود اول، وجود معلوم باشد. و این برگشت به خود علم است. پس نمی تواند وجود موضوع علم باشد.

2- نفس موضوع علم باشد. و این هم ممکن نیست به سبب اشکال قبلی که خود علم از احوال نفس است. قبل از بحث به نفس، اول نفس معلوم باشد و این همان برگشت به علم است. پس نفس نمی تواند موضوع علم باشد.

پس ثابت شد که علم موضوع خود علم است.( غامدی، مجله اشراق، علم کی بنیاد، 3مارس 2012م، ص12)

2-1-  تقسيم علم به جزرى و فطرى

غامدى به حميد الدين فراهى نسبت مى دهد مى گوید: او علم را اول به جزرى و فطرى تقسيم كرده، و بعد به بديهى و نظرى تقسيم كرد. اين علم جزرى و فطرى را علم اضطرارى مى نامد. و خصوصيت آن  اين است كه خداوند علم اضطرارى را در نفس انسانى الهام كرده است. و در ادامه مطلب غامدى او را تأييد مى كند. (غامدى، مجله اشراق، اضطراری علم ،1مى 2011م، ص23-24، نقل با تصرف)

بررسى و نقد

مراد غامدى از علم جزرى و فطرى چیست؟ از عبارات وى فهميده نمى شود.

3- 1- تقسيم علم به بديهي و نظرى

می گوید: "علمی که به دون فکر و تدبر حاصل شود این علم بدیهی است. و علمی که با فکر و تدبر به واسطه ی بدیهی حاصل شود آن علم نظری است."  (همان، اضطراری علم،1مى 2011م،  ص25)

و مى گوید: بدیهی اصل و نظری فرع است. و همه علوم نظرى راجع به  بدیهیات فطری هستند. چون نبود بديهيات موجب تسلسل يا دور خواهد شد كه هردو باطل است. حاصل آنكه در صورت نبود بديهيات هيچ معلوم نظري هم وجود نخواهد داشت و حال آنكه دارد پس معلوم بديهي فطرى هم هست. و این نتیجه بحث را در اقسام استدلال پیاده می کند. و معیار صدق استدلال را علم بدیهی فطری الهامی قرار می دهد. ( همان، اضطراری علم، 1مى 2011م، ص26 نقل با تصرف)

بررسى و نقد

غامدی مثل علماى ديگر علم را تقسیم به بدیهی و نظری می کند. و از منظر وى علم بديهى فطرى اصل است و علم نظرى فرع. اينجا غامدى بديهي را فطرى مى داند درحاليكه بديهى يا اولى است يا وجدانى. اگر مراد او  اصطلاح فطريات در كتابهاي منطق در بخش مواد يا مبادي قياس بكار مي رود و مقصود از آن قضايايي است كه قياسات آنها همراه آنهاست، نظير قضيه �شش زوج است� و قضية �چهار نصف هشت است�. اين قضايا، قضايايي هستند كه هرچند همچون اوليات بديهي نيستند يعني از صرف تصور طرفين قضيه و نسبت بين آن دو نمي توان حكم بدانها كرد و باصطلاح تصديق بدانها محتاج حد وسط است، ولي چون حد وسط آنها همراه آنهاست، ذهن بمحض تصور آنها بدانها حكم مي كند. شايد مقصود جاويد احمد غامدى از فطري و فطريات چنين چيزي نيست، زيرا:

 اولاً: اين قضايا بديهي نيستند بدان معني كه بيّن بالذات بوده تصديق بدانها محتاج استدلال يعني حد وسط نباشد.

 ثانياً:  فطري به اين معني مشتمل بر مثلاً اوليات نيست.

به اين ترتيب بايد گفت: مراد غامدى از فطري همان بديهي است يعني علمي كه محتاج علمي پيشين نيست، خواه آن علم تصور باشد خواه تصديق.

4-1- تقسيم علم از لحاظ درجات

 غامدی علم را از لحاظ درجات به دو قسم تقسیم می کند:

1- علم اضطراری: و این علم به ذات باری تعالی و علم به نفس خود انسان و علم به خارج از آن است.

2- علم استدلالی: و این علم به صفات باری تعالی  و صفات نفس و صفات خارج است.

و استدلال در قسم دوم ممکن است از الهامات فطری باشد یا از علم نظری که با فکر و تدبر حاصل می شود.( همان، علم کی بنیاد۳،  1 مى 2012م،  ص28) 

بررسى و نقد

علم اضطرارى اينجا با علم اضطرارى كه در باب علم بديهى و نظرى ذكر كرده تناقض دارد. در آنجا علم اضطرارى را به علم جزرى و علم فطرى تقسيم مى كند و اينجا علم اضطرارى را در مقابل علم استدلالى قرار مى دهد.

5-1- اقسام استدلال

در اقسام استدلال اقسام قیاس فقهی را پیاده می کند. و می گوید: که استدلال سه قسم است:

1- استدلال از فرع بر اصل که اگر فرع باشد اصل هم وجود دارد.

2- استدلال از اصل بر فرع که اصل فرع را بر می گیرد. لذا اصل بر همه فروعاتی که متضمن است دلالت می کند.

3- استدلال از یک فرع بر فرع دیگر بواسطه ی ثبوت اصل.( همان، علم کی بنیاد۳،1 مى2012م، ص29)

6-1- امكان خطأ در استدلال

می گوید: انسان در تمام افکار و اعمال خودش همین سه اقسام استدلال را استخدام می کند. و امکان خطا آن وقت است که درباره ی نسبت بین اصل و فرع از فکر و تدبر اعراض کند.( همان، علم کی بنیاد۳،  1 مى2012م ص131، نقل با تصرف)

7-1- علوم بنیادی

علوم بنیادی از منظر غامدی دو تا هستند: قرآن، و سائنس. و جاى ديگر علوم را دو قسم كرد: علوم مذهبی، و علوم غیر مذهبی یا سکولار.  علوم مذهبى مانند: زبان، صرف، نحو، بلاغه، تفسیر، حدیث، فقه، و غیره. و علوم غير مذهبى مانند: سائنس، پزشکی، ریاضیات، و غیره. و بعضی از این علوم و هنر بین علوم مذهبی و سکولار مشترک هستند، مانند فلسفه.( al-mawrid.org)

بررسى و نقد

از این تقسیم فهمیده می شود که علوم اسلامی و غیر اسلامی هستند. و خودش يك جا اقرار مى كند و مي گوید:

 "علوم را مي توان با چندین روش تقسیم کرد. از نظر عرف علوم اسلامی علومی هستند که در فهم اسلام کار کلیدی انجام می دهند مثل زبان، صرف، نحو، تفسیر، حدیث، فقه، و غیره."( همان)

 از منظر غامدی کلمه علوم غیر اسلامی مناسب نیست.

2- دين شناسى

1-2-  تعريف دين                                                                                                               دين از منظر جاويد احمد غامدى مجموعه ى عبادات، معاملات، خوردن، آشاميدن، و رسوم و آداب (اخلاق) است.

1- عبادات:

نماز، زكاه و فطره، روزه، و اعتكاف، حج و عمره، قربانى و تكابير ايام تشريق.

2- معاملات:

نكاح و طلاق و متعلقات آن، مسائل حيض و نفاس و مسائل زناشوى.

3- خوردن و آشاميدن:

خوك، خون، مردار و حيوانى كه با نام غير خدا ذبح شده حرام است. حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد.

4- رسوم و آداب:

با نام خدا خوردن با دست راست، گفتن السلام عليكم وقت ملاقات و جواب آن، كوتاه كردن سبل، بريدن موهاى بغل، تراشيدن ناخن، ختنه كردن پسرها، نظافت بينى و دهان و دندان، طهارت، غسل حيض و نفاس، غسل جنابت، غسل ميت، تجهيز و تكفين، تدفين، عيد فطر، عيد اضحى. ( غامدى، ميزان، 2009م، ص14)

وي درباره دين در جايي ديگر مي گوید:

دين هدايت خداوندى است كه آن را در فطرت انسان الهام نمود. و بعد از اين با تمام تفاصيل لازم به واسطه ى انبياى براي انسان بيان كرد. آخرين پیامبر محمد رسول الله صلى الله عليه وسلم است. و دين از او در شكل قرآن و سنت نقل شده است. پس الآن تنها ماخذ قرآن و سنت است، كه با اجماع صحابه رسول(ص) و با قول و فعل متواتر آنها به ما رسيده است.( همان،2009م، ص14، و  غامدى، الاسلام، 2013م، ص9، ترجمه و نقل با تصرف)

قرآن از منظر غامدى قطعى الدلاله است.( غامدى، مقامات، 2014م،  ص131)

 اما علاوه بر قرآن رسول(ص) سه تا چیز ديگر به ما داده است:

1- احکام مستقل بالذات که ابتدای آن از قرآن نیست.

2- احکام مستقل بالذات که شرح آن در قرآن باشد یا خارج آن.

3- نمونه عملی بر این احکام.

از منظر وی اول سنت است و دوم تفهیم و تبیین است. و سوم اسوه حسنه است. (همان، 2014م، ص149-150)

بررسى و نقد

تعريف اول دين كه غامدى با تفصيل ذكر كرده است شامل فقط مناسك است و عقائد از آن خارج مى شود. لذا تعريف اول جامع نيست.

از منظر وی اول سنت است و دوم تفهیم و تبیین است. و سوم اسوه حسنه است. (همان، 2014م، ص149-150) و این بر خلاف علمای اهل سنت است. چون آنها همه اقسام را سنت می گویند.

در یک مصاحبه می گوید:

"دين در فطرت انسان موجود است، و مثل هوا و آب است كه بدان انسان احتياج دارد. تعريف دين اسلام عبارت است از: ايمان به خداوند، ايمان به قيامت و ملاقات با او، و عمل صالح براى رسيدن به بهشت. و دين اسلام در قرآن و حديث محصور است و شامل زندگی انفرادى انسان است." ( al-mawrid.org)

 اشكال اين است كه دين اسلام فقط دين انفرادى نيست بلكه اكثر شؤوناتش اجتماعى هستند مانند: نماز جمعه، صلاة عيدين، و غيره.

قرآن از منظر غامدى قطعى الدلاله است. اين فقط ادعاء است و دليلى بر قطعى الدلاله بودن قرآن ذكر نكرده. و اختلاف بين امت اسلامى در تفسير و تأويل آيات قرآن دليل بر ظنى بودن قرآن است.

مى گوید: " اما قرآن فقط پنج چیز را حرام قرار داده است: فواحش، خوردن حق ديگران، رساندن زيان به ديگر بدون حق، شرک، و بدعت. و  غير از آن درباره ى موسيقي، حجاب، ريش داشتن، نظام تعليم مخلوط، و جلو گیری از باردارى هيچ حكمى را بيان نكرده است، چون اين اشياء متعلق به دين نيستند بلكه متعلق به رسوم و آداب هستند. " (غامدى، مقامات، 2010م، ص141)

از كتابهاى وي فهميده مي شود كه دين چهارچوب ها را معين مي كند، و جزئيات لازم را بيان كرده است. و چیزهاى كه حرمتش يا حليتش بيان نكرده، حلال است، و ميدان وسيع براى انسانها خدا آزاد گذاشته است.  

اشكال بر عبارت فوق اين است:

اولا: قرآن کریم تصریح به حرمت موسيقى نکرده است اما آیاتی هستند که معصومین علیهم السلام در تفسیر آن آیات به این نکته اشاره کرده اند، مثلا:

(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)(لقمان، آيه6)

"و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است!"

�لَهْوَ الْحَدیثِ�: سخنانی که انسان را غافل از چیزهای سودمند دنیوی و اخروی کند. مانند: خرافات، افسانه‌های بی فایده، حرفهای مضحک، و آوازهای جلف. در ضمن تحریم مطلق موسیقی و آواز، تنها مربوط به تعدادی از فقهاء اسلام است و موسیقی و آواز در صورتی حرام است که تهییج کننده شهوات جنسی بوده یا طرب انگیز باشد و موجب سبکی و بی حرمتی انسان شود.

ثانيا: سه آیه از آیات قرآن به آیات حجاب مشهورند که در این میان آیه ۳۱ سوره نور مشهورتر است:

(وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَایضْرِ‌بْنَ بِأَرْ‌جُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)(نور، آيه31)

"و به زنان با ایمان بگو: �دیدگان خود را فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشكار نكنند؛ و پاهای خود را نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید."

2-2- ویژگیهای جاوید احمد غامدى در مورد دين

غامدی ویژگیهای خاصى دارد که عبارت است از:

1- وی بر خبر واحد اعتماد نمی کند.( غامدی، میزان، 2009م، ص60)

2- قرآن را محور قرار می دهد، و احادیثی را که مخاف قرآن باشد رد می کند. و می گوید: باید احادیث را در نور قرآن دید و نه بالعکس.(غامدى، مقامات، 2010م، ص201-203، Ghamidi، Principles of Understanding Islam، p33)

3- مي گوید: اسلام را خداوند بعد از وفات رسول به علماء واگذار نکرده است و هر کس عربی را بلد است می تواند مباشرتا از قرآن احکام را استنباط کند. و حتى می گوید: آئمه ی اهل سنت: ابو حنیفه، مالک، شافعی، و حنبل معصوم نبودند، و ممکن است اشتباه کنند. من می توانم خودم از قرآن احکام را اخذ کنم.( javedahmadghamidi.com)

4- می گوید: خدا به ما اجازه نداده است که کسی را مسلمان بگوییم و کسی را کافر بگوییم.

5- تعارض بین عقل و نقل از منظر وی محال است. و هرگز بین آنها اختلاف نمی شود. اگر جایی اختلاف دیده شد باید در مورد آن تفکر و تدبر نمود تا معنی اصلی حدیث روشن شود، و نباید عقل و نقل را بدون تفکر رها کرد.( غامدی، میزان، 2009م، ص65)

3- آرمان و آینده نگری

  1-3-  تمدن

تمدن یکی از لوازم فطرت انسان است که خدا انسان را بر آن خلق کرده است. و سیاست وسیله ای برای رسیدن به تمدن است. (غامدی، الاسلام، 2013م، ص147، و غامدی، میزان، 2009، ص481)

2-3-  اقامه حکومت

اقامه ی حکومت نیز از فطرت انسان است که می خواهد به واسطه ی آن اجتماعی زندگی کند. و این اقامه ی حکومت از انتخاب روسای قبایل شروع شد تا به پادشاهی خانوادگی رسید، و این ادامه دارد تا الآن.( غامدی، مقامات، 2014م، ص179)  پس از نظر وی هدف اسلام حکومت نیست بلکه تزکیه ی نفوس است.( همان، 2014م،  ص182)

غامدی اسلام را مخالف پادشاهت عربستان و پاپائیت ایران می داند. و قائل است که نظام اجتماعی را از اصل منبع اسلام که قرآن است اخذ کنیم.( همان، 2014م، ص184)

3-3-  نظام حكومت

و می گوید: حکومت نه حق خدا است - که اگر بود در قرآن می گفت اما ما هیچ نصی بر خلافت کسی نداریم- و نه حق علماء اسلام است. بلکه این حق مردم است که هر کسی را می خواهند رئیس خود قرار بدهند. لذا این جا نظریه جمهوریت(دموكراسى) را مطرح می کند.

4-3-  جمهوریت(دموكراسى)

 مراد از جمهوریت(دموكراسى) از منظر غامدى حکومت مردم بر مردم با مشاورت با مردم اما به شرطی که

 چیزی مخالف حکم خدا نباشد.( همان، 2014م،  ص187- 188)

 غامدى از آن با شدت دفاع می کند، حتی از قرآن استدلال می کند، و دلیلش آیه ی سوره شوری است:

(وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ) (شورى، آيه38)

"و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ می گویند و نماز می گزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند."

امر حكومت از امور مردم است و بايد با مشورت با مردم باشد، و در صورت نزاع رأى اكثريت را بپزيريم.  كسى حق ندارد كه بدون مشورت با مردم حكومت كند. (غامدى، برهان،2009م،  ص149-150، 300)

بررسى و نقد

پس نظام اسلامی را در جمهودیت منحصر می کند. اما قائل به این است که دولت نباید در زندگی خصوصی مردم دخالت داشته باشد. اما در صورت نزاع می تواند قانون سازی کند. دولت از منظر وی نمی تواند غیر از زکات، ماليات از مردم بگیرد. اما ارسطو پدر علم سياست دموكراسى را به عنوان شكل فاسد و گمراه حكومت، نوعى از حكمرانى مردم جاهل محكوم كرد. افلاطون معلم او آن را حكمرانى جهالت ناميد.(عالم، بنيادهاى علم سياست، 1392ش، ص304) و مفاسد ديگر مانند: مخالفت آزادى انفرادى، ضديت با تكامل انسان به خداوند و غيره هم دارد.

و استدلال با آيه بر اثبات دموكراسى تام نيست چون امر حكومت از امور مردم نيست بلكه امر خداوند است كه اين عالم را خلق كرده و اداره مى كند.

5-3- جهاد بالسيف

غامدی قائل به تزکیه فرد است که با تدریج آن تزکیه اجتماعی شکل می گیرد و دولت خود با خود قائم می شود و به احتیاج جهاد بالسیف نيست، چون جهاد امر حکومتی است که با حکم او واجب می شود. و  فقط وظیفه ی ما  کار تبلیغی است که آن را با طریق احسن انجام بدهیم.( غامدى، مقامات، 2014م،  ص181-182)

 

بررسى و نقد

لازمه حرف غامدى اين است كه اسلام دين انفرادى است، نه اجتماعى و با جهانى بودنش تضاد دارد. و در وجوب جهاد بالسيف با اهل سنت مخالفت كرده است.(محمد رفيق، غامدى مذهب كيا ھے، ص185)

6-3- توسعه كشور

غامدى درباره ی علوم غربی می گوید: همه ی علوم نافع و ضروری را باید یاد بگیریم. امکان دستیابی به توسعه به وسیله علوم مذهبی و سکولار است. بدون این دو تا نمی تواند کشور توسعه پیدا کند. برای امور جهانی و معاملات دنیوی ما احتیاج به برخی از علوم و هنر داریم و دین از حصول آنها مانع نیست. مذهب و دین از لحاظ جنبه های اخلاقی آنها بحث می کند. و اگر مانع بود باید در آیات و روایات ذکر مى كرد. چون ذکر نشده، لذا از عدم منع شارع نتیجه حاصل می شود که اسلام از حصول علوم غربی مانع نیست.( javedahmadghamidi.com)

بررسى و نقد

لازمه نظريه غامدى حد اقلى بودن دين است كه با جهانى بودن اسلام و خاتميتش سازگارى ندارد.

نتيجه گیری

1- بدیهی از منظر جاويد احمد غامدى اصل است و بدیهیات را فطری هم می داند. و نظری فرع است.  و این نتیجه بحث را در اقسام استدلال پیاده می کند. و معیار صدق استدلال را علم بدیهی فطری الهامی قرار می دهد.

2- علوم دو قسم اند:

1- علوم مذهبی

2- علوم غیر مذهبی یا سکولار.

علوم و هنر مانند: سائنس، پزشکی، فلسفه، ریاضیات، و غیره. و بعضی از این علوم و هنر بین علوم مذهبی و سکولار مشترک هستند، مانند فلسفه.

3- دين در فطرت انسان موجود است، و مثل هوا و آب است كه به آن انسان احتياج دارد.

4- دين چهارچوب ها را معين مي كند، و جزئيات لازم را بيان كرده است. و چیزهاى كه حرمتش يا حليتش بيان نكرده، حلال است، و ميدان وسيعى براى انسانها خدا آزاد گذاشته است. 

5-  از نظر وی هدف اسلام حکومت نیست بلکه تزکیه ی نفوس است.

6- حکومت نه حق خدا است - که اگر بود در قرآن می گفت اما ما هیچ نصی بر خلافت کسی نداریم- و نه حق علماء اسلام است. بلکه این حق مردم است که هر کسی را می خواهند رئیس خود قرار بدهند. لذا این جا نظریه جمهوریت را مطرح می کند. و مراد از جمهوریت از منظر غامدى حکومت مردم بر مردم با مشاورت با مردم اما به شرطی که چیزی مخالف حکم خدا نباشد.

7- امکان دستیابی به توسعه به وسیله علوم مذهبی و سکولار است، و بدون این دو تا نمی تواند کشور توسعه پیدا کند.

منابع

1- القرآن

2- عالم، عبد الرحمن، بنيادهاى علم سياست، نوبت چاپ:25، تهران: نشرنى، 1392ش.

2- غامدى، جاويد احمد، الاسلام، نوبت چاپ:5،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2013م.

3- غامدى، جاويد احمد، برهان، نوبت چاپ:7،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2009م.

4- غامدی، جاويد احمد، مقامات، نوبت چاپ:3،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2014م.

5- غامدی، جاويد احمد، مقامات، نوبت چاپ:2،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2010م

6- غامدى، جاويد احمد، ميزان، نوبت چاپ:5،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق،  2009م.

7- غامدى، جاويد احمد، مجله اشراق، اضطراری علم، لاهور، 1 مى 2011م، ص23-26.

8- غامدی، جاويد احمد، مجله اشراق، علم کی بنیاد،  لاهور، 3 مارس 2012م، ص12.

9- غامدی، جاويد احمد، مجله اشراق، علم کی بنیاد۳، لاهور، 1 مى 2012م،  ص28-29.

10- محمد رفيق، غامدى مذهب كيا ھے، پاکستان.

11-  Ghamidi Javed ahmad, Principles of Understanding Islam,   translater: Shehzad Saleem,  Al-Mawrid Institute of Islamic Sciences, 55-K Model Town Lahore, Pakistan

12- javedahmadghamidi.com

al-mawrid.org13-