🚩🏴امام حسین(ع) اور پیغمبر (ص)🏴🚩

🚩🏴امام حسین(ع) اور پیغمبر (ص)🏴🚩

 

💐امام حسین ع کی ولادت سےلیکررسالت مآب صلی اللہ علیہ وآلہ وسلم کی رحلت تک چھ سال اور چند ماہ کی مدت میں لوگوں نے بار بار دیکھا کہ رسول اکرم (ص) امام حسین علیہ السلام سے کتنی محبت فرماتے تھے اور کس حد تک احترام کرتے تھے کہ جس سے لوگوں کو امام حسین ع کی عظمت اور بزرگی کا اندازہ ہوگیا۔

🌸جناب سلمان فارسی کابیان ہے کہ:

میں نے دیکھا کہ رسول کریم صلی اللہ علیہ وآلہ وسلم حسین علیہ السلام کو اپنےزانو پر بٹھائے ھوئےہیں اور یہ فرمارہے ہیں:

 

''تم کریم ہو، کریم کے فرزند ھو اور کریموں کے پدر ھو۔، تم خود امام ھو، امام کے فرزند ھو اور اماموں کےپدر ھو، تم خود حجت خدا ھو، حجت خدا کے فرزند ھو اور حجج الہی کے پدر ھو، جن کا نواں قائم (امام زمانہ) ھوگا۔،، 1۔

 

🌸انس بن مالک کی روایت ہےکہ:

'' جس وقت پیغمبر اکرم (ص) سے یہ سوال کیاگیا کہ آپ اپنے اہل بیت میں سب سے زیادہ کسے چاہتے ہیں؟

تو آپ نے فرمایا

حسن و حسین کو۔2

رسول خدا  ، بارہا حسن ع و حسین ع کواپنے سینے سے لگاتےتھے انکوسونگھتےتھے اور بوسہ لیتے تھے۔3۔

 

🌸ابوہریرہ کا بیان ہے کہ:

 

میں نے رسول اللہ کودیکھا کہ حسن و حسین کواپنے شانوں پر بٹھائے ھوئے ھماری طرف تشریف لارہے ہیں۔ جب ھمارے پاس پہنچے تو ارشاد فرمایا:

 

جوشخص میرے ان دونوں فرزندوں کودوست رکھے اس نے مجھے دوست رکھا، اور جو انہیں  دشمن رکھے اس نے مجھ سے دشمنی کی،، 4،

 

رسول خداصلی اللہ علیہ وآلہ وسلم اور امام حسین علیہ السلام کےدرمیان عمیق ترین واضح ترین اور معنوی و ملکوتی رابطہ کو رسول خدا(ص) کے اس جملہ میں دیکھا جاسکتا ہے۔

"حسین منی وانامن الحسین،،

حسین مجھ سے ہے اور میں حسین سے ھوں۔5۔

🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩

📕1-مقتل خوارزمی،ج1ص146۔

کمال الدین،صدوق،ص152

📗2- سنن ترمذی،ج5ص323۔

📕3- ذخائرالعقبی،ص122۔

📗4- الاصابہ،ج1ص330۔

📕5- سنن ترمذی،ج5ص324۔

بررسى نقدى افكار جاوید احمد غامدی در علم و دين وآثار آن بر آينده نگرى

بررسى نقدى افكار جاوید احمد غامدی در علم و دين وآثار آن بر آينده نگرى

نويسنده: سيد غيور الحسنين

چکیده

جاوید احمد غامدی یکی از علمای برجسته تجدد گرایان اسلامی در پاکستان است. از منظر غامدى "علم" موضوع خود علم است.  و علم بدیهی اصل است و بدیهیات را فطری هم می داند، و نظری فرع است، و این نتیجه بحث را در اقسام استدلال پیاده می کند، و معیار صدق استدلال را علم بدیهی فطری الهامی قرار می دهد. و تعارض بین عقل و نقل از منظر وی محال است. و هرگز بین آنها اختلاف نمی شود. اگر جایی اختلاف دیده شد باید در مورد آن تفکر و تدبر نمود تا معنی اصلی حدیث روشن شود، و نباید عقل و نقل را بدون تفکر رها کرد. از نظر وی هدف دين اسلام حکومت نیست بلکه تزکیه ی نفوس است. و امکان دستیابی به توسعه به وسیلة علوم مذهبی و سکولار است، و بدون  این دو تا نمی تواند کشور توسعه پیدا کند.

كليد واژه

غامدى، علم ومعرفت، دين، تمدن، دموكراسى، جهاد، توسعه

مقدمه

     مسئله تجددگرایی اسلامی از دغدغه های اصلی 150 سال اخیر مردم جهان اسلام است. تجدد گرایان اسلامی با نگاهی تجزیه نگر و خرد به استقبال وجوه مثبت این پدیده رفته و در صدد جمع بین اسلام و تجدد بوده اند. و در بعضی از حوزه های علوم، اسلامی سازی و در بعضی دیگر بومی سازی را در دستور کار خود قرار داده اند.

جاوید احمد غامدی یکی از علمای برجسته تجدد گرایان اسلامی در پاکستان است. او فوق ليسانس خود را در ادبیات و فلسفه انگلیسی از کالج دولتی لاهور در سال  1972م گرفت. و رشته های اسلامی را از شیوه سنتی از معلّمان و دانشمندان مختلف در طول سال های اول تحصیل کرد. در سال 1973م، او تحت سرپرستی امین احسان اصلاحی (وفات 1997) قرار گرفت، و تأثیر عمیقی بر او داشت. استادش اصلاحى یکی از اعضای بنیانگذار حزب جماعت اسلامی بود، یک حزب مذهبی که توسط دانشمند معروف ابوالعلا مودودى در سال 1941 تأسیس شد. در هفتاد سال اقامتش در جامه، وی این حزب را از عنصر فکری و یکی از اعضای بدن حکومت مرکزی (مجلس شورى) باقی ماند. غامدى همچنین برای چندین سال با دانشمند برجسته و معروف ابوالعلا مودودی (وفات 1979) منسلك بود.  او نوشته ها بسيار و سخنرانی هاى زيادى درباره ى قرآن، قانون اسلامی و سایر جنبه های دیگر اسلام را پرداخت، كه بيشتر آن به زبان اردو است. وی مؤسس موسسه علوم اسلامی"المورد" است. وی علاوه بر زبانهای اردو و پنجابی- که زبان خودش هستند-  بر زبانهای دیگر مانند عربی، فارسی، و انگلیسی تسلط کامل دارد. و از لحاظ روش مؤثر ترين فرد در دانشگاه های کشور است.

وی معتقد است که دين چهارچوب ها را معين کرده، و جزئيات لازم را بيان كرده است، و چیزهاى كه حرمتش يا حليتش بيان نكرده، حلال است، و ميدان وسيعى براى انسانها خدا آزاد گذاشته است.  از این جهت نویسنده این موضوع را انتخاب کرده و مورد بررسی قرار داده است. و خصوصيت اين مقاله اين است كه موضوع جديد است و در زبان فارسى بر اين موضوع كار نشده و مباشرتاً از كتابهاى غامدى به زبان اردو استفاده شده است. این مقاله مشتمل بر بررسى افكار غامدى در معرفت شناسی، دین شناسی و تاثير آن بر آينده نگرى است، و روش نويسنده توصيفى تحليلى و نقدى خواهد بود. 

1- معرفت شناسى

1-1- موضوع علم(معرفت شناسى)

بدیهی است قبل از ورود به هر علمی، باید موضوع، اجزای موضوع و عوارض ذاتی موضوع شناسایی، و حد و رسم آنها مشخص شود تا تصور دقیقی از امور یاد شده برای انسان حاصل آید، آن‌گاه درباره آنها بحث کند.  غامدى براى اثبات موضوع علم استدلال اقامه مى كند، و آن عبارت است از:

موضوع  علم خود علم است، چون غیر از این دو صورت است:

1- موضوع  علم وجود باشد. چون علم از من جمله موجودات است. اما اشکال این است که قبل از بحث به وجود اول، وجود معلوم باشد. و این برگشت به خود علم است. پس نمی تواند وجود موضوع علم باشد.

2- نفس موضوع علم باشد. و این هم ممکن نیست به سبب اشکال قبلی که خود علم از احوال نفس است. قبل از بحث به نفس، اول نفس معلوم باشد و این همان برگشت به علم است. پس نفس نمی تواند موضوع علم باشد.

پس ثابت شد که علم موضوع خود علم است.( غامدی، مجله اشراق، علم کی بنیاد، 3مارس 2012م، ص12)

2-1-  تقسيم علم به جزرى و فطرى

غامدى به حميد الدين فراهى نسبت مى دهد مى گوید: او علم را اول به جزرى و فطرى تقسيم كرده، و بعد به بديهى و نظرى تقسيم كرد. اين علم جزرى و فطرى را علم اضطرارى مى نامد. و خصوصيت آن  اين است كه خداوند علم اضطرارى را در نفس انسانى الهام كرده است. و در ادامه مطلب غامدى او را تأييد مى كند. (غامدى، مجله اشراق، اضطراری علم ،1مى 2011م، ص23-24، نقل با تصرف)

بررسى و نقد

مراد غامدى از علم جزرى و فطرى چیست؟ از عبارات وى فهميده نمى شود.

3- 1- تقسيم علم به بديهي و نظرى

می گوید: "علمی که به دون فکر و تدبر حاصل شود این علم بدیهی است. و علمی که با فکر و تدبر به واسطه ی بدیهی حاصل شود آن علم نظری است."  (همان، اضطراری علم،1مى 2011م،  ص25)

و مى گوید: بدیهی اصل و نظری فرع است. و همه علوم نظرى راجع به  بدیهیات فطری هستند. چون نبود بديهيات موجب تسلسل يا دور خواهد شد كه هردو باطل است. حاصل آنكه در صورت نبود بديهيات هيچ معلوم نظري هم وجود نخواهد داشت و حال آنكه دارد پس معلوم بديهي فطرى هم هست. و این نتیجه بحث را در اقسام استدلال پیاده می کند. و معیار صدق استدلال را علم بدیهی فطری الهامی قرار می دهد. ( همان، اضطراری علم، 1مى 2011م، ص26 نقل با تصرف)

بررسى و نقد

غامدی مثل علماى ديگر علم را تقسیم به بدیهی و نظری می کند. و از منظر وى علم بديهى فطرى اصل است و علم نظرى فرع. اينجا غامدى بديهي را فطرى مى داند درحاليكه بديهى يا اولى است يا وجدانى. اگر مراد او  اصطلاح فطريات در كتابهاي منطق در بخش مواد يا مبادي قياس بكار مي رود و مقصود از آن قضايايي است كه قياسات آنها همراه آنهاست، نظير قضيه �شش زوج است� و قضية �چهار نصف هشت است�. اين قضايا، قضايايي هستند كه هرچند همچون اوليات بديهي نيستند يعني از صرف تصور طرفين قضيه و نسبت بين آن دو نمي توان حكم بدانها كرد و باصطلاح تصديق بدانها محتاج حد وسط است، ولي چون حد وسط آنها همراه آنهاست، ذهن بمحض تصور آنها بدانها حكم مي كند. شايد مقصود جاويد احمد غامدى از فطري و فطريات چنين چيزي نيست، زيرا:

 اولاً: اين قضايا بديهي نيستند بدان معني كه بيّن بالذات بوده تصديق بدانها محتاج استدلال يعني حد وسط نباشد.

 ثانياً:  فطري به اين معني مشتمل بر مثلاً اوليات نيست.

به اين ترتيب بايد گفت: مراد غامدى از فطري همان بديهي است يعني علمي كه محتاج علمي پيشين نيست، خواه آن علم تصور باشد خواه تصديق.

4-1- تقسيم علم از لحاظ درجات

 غامدی علم را از لحاظ درجات به دو قسم تقسیم می کند:

1- علم اضطراری: و این علم به ذات باری تعالی و علم به نفس خود انسان و علم به خارج از آن است.

2- علم استدلالی: و این علم به صفات باری تعالی  و صفات نفس و صفات خارج است.

و استدلال در قسم دوم ممکن است از الهامات فطری باشد یا از علم نظری که با فکر و تدبر حاصل می شود.( همان، علم کی بنیاد۳،  1 مى 2012م،  ص28) 

بررسى و نقد

علم اضطرارى اينجا با علم اضطرارى كه در باب علم بديهى و نظرى ذكر كرده تناقض دارد. در آنجا علم اضطرارى را به علم جزرى و علم فطرى تقسيم مى كند و اينجا علم اضطرارى را در مقابل علم استدلالى قرار مى دهد.

5-1- اقسام استدلال

در اقسام استدلال اقسام قیاس فقهی را پیاده می کند. و می گوید: که استدلال سه قسم است:

1- استدلال از فرع بر اصل که اگر فرع باشد اصل هم وجود دارد.

2- استدلال از اصل بر فرع که اصل فرع را بر می گیرد. لذا اصل بر همه فروعاتی که متضمن است دلالت می کند.

3- استدلال از یک فرع بر فرع دیگر بواسطه ی ثبوت اصل.( همان، علم کی بنیاد۳،1 مى2012م، ص29)

6-1- امكان خطأ در استدلال

می گوید: انسان در تمام افکار و اعمال خودش همین سه اقسام استدلال را استخدام می کند. و امکان خطا آن وقت است که درباره ی نسبت بین اصل و فرع از فکر و تدبر اعراض کند.( همان، علم کی بنیاد۳،  1 مى2012م ص131، نقل با تصرف)

7-1- علوم بنیادی

علوم بنیادی از منظر غامدی دو تا هستند: قرآن، و سائنس. و جاى ديگر علوم را دو قسم كرد: علوم مذهبی، و علوم غیر مذهبی یا سکولار.  علوم مذهبى مانند: زبان، صرف، نحو، بلاغه، تفسیر، حدیث، فقه، و غیره. و علوم غير مذهبى مانند: سائنس، پزشکی، ریاضیات، و غیره. و بعضی از این علوم و هنر بین علوم مذهبی و سکولار مشترک هستند، مانند فلسفه.( al-mawrid.org)

بررسى و نقد

از این تقسیم فهمیده می شود که علوم اسلامی و غیر اسلامی هستند. و خودش يك جا اقرار مى كند و مي گوید:

 "علوم را مي توان با چندین روش تقسیم کرد. از نظر عرف علوم اسلامی علومی هستند که در فهم اسلام کار کلیدی انجام می دهند مثل زبان، صرف، نحو، تفسیر، حدیث، فقه، و غیره."( همان)

 از منظر غامدی کلمه علوم غیر اسلامی مناسب نیست.

2- دين شناسى

1-2-  تعريف دين                                                                                                               دين از منظر جاويد احمد غامدى مجموعه ى عبادات، معاملات، خوردن، آشاميدن، و رسوم و آداب (اخلاق) است.

1- عبادات:

نماز، زكاه و فطره، روزه، و اعتكاف، حج و عمره، قربانى و تكابير ايام تشريق.

2- معاملات:

نكاح و طلاق و متعلقات آن، مسائل حيض و نفاس و مسائل زناشوى.

3- خوردن و آشاميدن:

خوك، خون، مردار و حيوانى كه با نام غير خدا ذبح شده حرام است. حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد.

4- رسوم و آداب:

با نام خدا خوردن با دست راست، گفتن السلام عليكم وقت ملاقات و جواب آن، كوتاه كردن سبل، بريدن موهاى بغل، تراشيدن ناخن، ختنه كردن پسرها، نظافت بينى و دهان و دندان، طهارت، غسل حيض و نفاس، غسل جنابت، غسل ميت، تجهيز و تكفين، تدفين، عيد فطر، عيد اضحى. ( غامدى، ميزان، 2009م، ص14)

وي درباره دين در جايي ديگر مي گوید:

دين هدايت خداوندى است كه آن را در فطرت انسان الهام نمود. و بعد از اين با تمام تفاصيل لازم به واسطه ى انبياى براي انسان بيان كرد. آخرين پیامبر محمد رسول الله صلى الله عليه وسلم است. و دين از او در شكل قرآن و سنت نقل شده است. پس الآن تنها ماخذ قرآن و سنت است، كه با اجماع صحابه رسول(ص) و با قول و فعل متواتر آنها به ما رسيده است.( همان،2009م، ص14، و  غامدى، الاسلام، 2013م، ص9، ترجمه و نقل با تصرف)

قرآن از منظر غامدى قطعى الدلاله است.( غامدى، مقامات، 2014م،  ص131)

 اما علاوه بر قرآن رسول(ص) سه تا چیز ديگر به ما داده است:

1- احکام مستقل بالذات که ابتدای آن از قرآن نیست.

2- احکام مستقل بالذات که شرح آن در قرآن باشد یا خارج آن.

3- نمونه عملی بر این احکام.

از منظر وی اول سنت است و دوم تفهیم و تبیین است. و سوم اسوه حسنه است. (همان، 2014م، ص149-150)

بررسى و نقد

تعريف اول دين كه غامدى با تفصيل ذكر كرده است شامل فقط مناسك است و عقائد از آن خارج مى شود. لذا تعريف اول جامع نيست.

از منظر وی اول سنت است و دوم تفهیم و تبیین است. و سوم اسوه حسنه است. (همان، 2014م، ص149-150) و این بر خلاف علمای اهل سنت است. چون آنها همه اقسام را سنت می گویند.

در یک مصاحبه می گوید:

"دين در فطرت انسان موجود است، و مثل هوا و آب است كه بدان انسان احتياج دارد. تعريف دين اسلام عبارت است از: ايمان به خداوند، ايمان به قيامت و ملاقات با او، و عمل صالح براى رسيدن به بهشت. و دين اسلام در قرآن و حديث محصور است و شامل زندگی انفرادى انسان است." ( al-mawrid.org)

 اشكال اين است كه دين اسلام فقط دين انفرادى نيست بلكه اكثر شؤوناتش اجتماعى هستند مانند: نماز جمعه، صلاة عيدين، و غيره.

قرآن از منظر غامدى قطعى الدلاله است. اين فقط ادعاء است و دليلى بر قطعى الدلاله بودن قرآن ذكر نكرده. و اختلاف بين امت اسلامى در تفسير و تأويل آيات قرآن دليل بر ظنى بودن قرآن است.

مى گوید: " اما قرآن فقط پنج چیز را حرام قرار داده است: فواحش، خوردن حق ديگران، رساندن زيان به ديگر بدون حق، شرک، و بدعت. و  غير از آن درباره ى موسيقي، حجاب، ريش داشتن، نظام تعليم مخلوط، و جلو گیری از باردارى هيچ حكمى را بيان نكرده است، چون اين اشياء متعلق به دين نيستند بلكه متعلق به رسوم و آداب هستند. " (غامدى، مقامات، 2010م، ص141)

از كتابهاى وي فهميده مي شود كه دين چهارچوب ها را معين مي كند، و جزئيات لازم را بيان كرده است. و چیزهاى كه حرمتش يا حليتش بيان نكرده، حلال است، و ميدان وسيع براى انسانها خدا آزاد گذاشته است.  

اشكال بر عبارت فوق اين است:

اولا: قرآن کریم تصریح به حرمت موسيقى نکرده است اما آیاتی هستند که معصومین علیهم السلام در تفسیر آن آیات به این نکته اشاره کرده اند، مثلا:

(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)(لقمان، آيه6)

"و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است!"

�لَهْوَ الْحَدیثِ�: سخنانی که انسان را غافل از چیزهای سودمند دنیوی و اخروی کند. مانند: خرافات، افسانه‌های بی فایده، حرفهای مضحک، و آوازهای جلف. در ضمن تحریم مطلق موسیقی و آواز، تنها مربوط به تعدادی از فقهاء اسلام است و موسیقی و آواز در صورتی حرام است که تهییج کننده شهوات جنسی بوده یا طرب انگیز باشد و موجب سبکی و بی حرمتی انسان شود.

ثانيا: سه آیه از آیات قرآن به آیات حجاب مشهورند که در این میان آیه ۳۱ سوره نور مشهورتر است:

(وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَایضْرِ‌بْنَ بِأَرْ‌جُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)(نور، آيه31)

"و به زنان با ایمان بگو: �دیدگان خود را فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشكار نكنند؛ و پاهای خود را نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید."

2-2- ویژگیهای جاوید احمد غامدى در مورد دين

غامدی ویژگیهای خاصى دارد که عبارت است از:

1- وی بر خبر واحد اعتماد نمی کند.( غامدی، میزان، 2009م، ص60)

2- قرآن را محور قرار می دهد، و احادیثی را که مخاف قرآن باشد رد می کند. و می گوید: باید احادیث را در نور قرآن دید و نه بالعکس.(غامدى، مقامات، 2010م، ص201-203، Ghamidi، Principles of Understanding Islam، p33)

3- مي گوید: اسلام را خداوند بعد از وفات رسول به علماء واگذار نکرده است و هر کس عربی را بلد است می تواند مباشرتا از قرآن احکام را استنباط کند. و حتى می گوید: آئمه ی اهل سنت: ابو حنیفه، مالک، شافعی، و حنبل معصوم نبودند، و ممکن است اشتباه کنند. من می توانم خودم از قرآن احکام را اخذ کنم.( javedahmadghamidi.com)

4- می گوید: خدا به ما اجازه نداده است که کسی را مسلمان بگوییم و کسی را کافر بگوییم.

5- تعارض بین عقل و نقل از منظر وی محال است. و هرگز بین آنها اختلاف نمی شود. اگر جایی اختلاف دیده شد باید در مورد آن تفکر و تدبر نمود تا معنی اصلی حدیث روشن شود، و نباید عقل و نقل را بدون تفکر رها کرد.( غامدی، میزان، 2009م، ص65)

3- آرمان و آینده نگری

  1-3-  تمدن

تمدن یکی از لوازم فطرت انسان است که خدا انسان را بر آن خلق کرده است. و سیاست وسیله ای برای رسیدن به تمدن است. (غامدی، الاسلام، 2013م، ص147، و غامدی، میزان، 2009، ص481)

2-3-  اقامه حکومت

اقامه ی حکومت نیز از فطرت انسان است که می خواهد به واسطه ی آن اجتماعی زندگی کند. و این اقامه ی حکومت از انتخاب روسای قبایل شروع شد تا به پادشاهی خانوادگی رسید، و این ادامه دارد تا الآن.( غامدی، مقامات، 2014م، ص179)  پس از نظر وی هدف اسلام حکومت نیست بلکه تزکیه ی نفوس است.( همان، 2014م،  ص182)

غامدی اسلام را مخالف پادشاهت عربستان و پاپائیت ایران می داند. و قائل است که نظام اجتماعی را از اصل منبع اسلام که قرآن است اخذ کنیم.( همان، 2014م، ص184)

3-3-  نظام حكومت

و می گوید: حکومت نه حق خدا است - که اگر بود در قرآن می گفت اما ما هیچ نصی بر خلافت کسی نداریم- و نه حق علماء اسلام است. بلکه این حق مردم است که هر کسی را می خواهند رئیس خود قرار بدهند. لذا این جا نظریه جمهوریت(دموكراسى) را مطرح می کند.

4-3-  جمهوریت(دموكراسى)

 مراد از جمهوریت(دموكراسى) از منظر غامدى حکومت مردم بر مردم با مشاورت با مردم اما به شرطی که

 چیزی مخالف حکم خدا نباشد.( همان، 2014م،  ص187- 188)

 غامدى از آن با شدت دفاع می کند، حتی از قرآن استدلال می کند، و دلیلش آیه ی سوره شوری است:

(وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ) (شورى، آيه38)

"و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ می گویند و نماز می گزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند."

امر حكومت از امور مردم است و بايد با مشورت با مردم باشد، و در صورت نزاع رأى اكثريت را بپزيريم.  كسى حق ندارد كه بدون مشورت با مردم حكومت كند. (غامدى، برهان،2009م،  ص149-150، 300)

بررسى و نقد

پس نظام اسلامی را در جمهودیت منحصر می کند. اما قائل به این است که دولت نباید در زندگی خصوصی مردم دخالت داشته باشد. اما در صورت نزاع می تواند قانون سازی کند. دولت از منظر وی نمی تواند غیر از زکات، ماليات از مردم بگیرد. اما ارسطو پدر علم سياست دموكراسى را به عنوان شكل فاسد و گمراه حكومت، نوعى از حكمرانى مردم جاهل محكوم كرد. افلاطون معلم او آن را حكمرانى جهالت ناميد.(عالم، بنيادهاى علم سياست، 1392ش، ص304) و مفاسد ديگر مانند: مخالفت آزادى انفرادى، ضديت با تكامل انسان به خداوند و غيره هم دارد.

و استدلال با آيه بر اثبات دموكراسى تام نيست چون امر حكومت از امور مردم نيست بلكه امر خداوند است كه اين عالم را خلق كرده و اداره مى كند.

5-3- جهاد بالسيف

غامدی قائل به تزکیه فرد است که با تدریج آن تزکیه اجتماعی شکل می گیرد و دولت خود با خود قائم می شود و به احتیاج جهاد بالسیف نيست، چون جهاد امر حکومتی است که با حکم او واجب می شود. و  فقط وظیفه ی ما  کار تبلیغی است که آن را با طریق احسن انجام بدهیم.( غامدى، مقامات، 2014م،  ص181-182)

 

بررسى و نقد

لازمه حرف غامدى اين است كه اسلام دين انفرادى است، نه اجتماعى و با جهانى بودنش تضاد دارد. و در وجوب جهاد بالسيف با اهل سنت مخالفت كرده است.(محمد رفيق، غامدى مذهب كيا ھے، ص185)

6-3- توسعه كشور

غامدى درباره ی علوم غربی می گوید: همه ی علوم نافع و ضروری را باید یاد بگیریم. امکان دستیابی به توسعه به وسیله علوم مذهبی و سکولار است. بدون این دو تا نمی تواند کشور توسعه پیدا کند. برای امور جهانی و معاملات دنیوی ما احتیاج به برخی از علوم و هنر داریم و دین از حصول آنها مانع نیست. مذهب و دین از لحاظ جنبه های اخلاقی آنها بحث می کند. و اگر مانع بود باید در آیات و روایات ذکر مى كرد. چون ذکر نشده، لذا از عدم منع شارع نتیجه حاصل می شود که اسلام از حصول علوم غربی مانع نیست.( javedahmadghamidi.com)

بررسى و نقد

لازمه نظريه غامدى حد اقلى بودن دين است كه با جهانى بودن اسلام و خاتميتش سازگارى ندارد.

نتيجه گیری

1- بدیهی از منظر جاويد احمد غامدى اصل است و بدیهیات را فطری هم می داند. و نظری فرع است.  و این نتیجه بحث را در اقسام استدلال پیاده می کند. و معیار صدق استدلال را علم بدیهی فطری الهامی قرار می دهد.

2- علوم دو قسم اند:

1- علوم مذهبی

2- علوم غیر مذهبی یا سکولار.

علوم و هنر مانند: سائنس، پزشکی، فلسفه، ریاضیات، و غیره. و بعضی از این علوم و هنر بین علوم مذهبی و سکولار مشترک هستند، مانند فلسفه.

3- دين در فطرت انسان موجود است، و مثل هوا و آب است كه به آن انسان احتياج دارد.

4- دين چهارچوب ها را معين مي كند، و جزئيات لازم را بيان كرده است. و چیزهاى كه حرمتش يا حليتش بيان نكرده، حلال است، و ميدان وسيعى براى انسانها خدا آزاد گذاشته است. 

5-  از نظر وی هدف اسلام حکومت نیست بلکه تزکیه ی نفوس است.

6- حکومت نه حق خدا است - که اگر بود در قرآن می گفت اما ما هیچ نصی بر خلافت کسی نداریم- و نه حق علماء اسلام است. بلکه این حق مردم است که هر کسی را می خواهند رئیس خود قرار بدهند. لذا این جا نظریه جمهوریت را مطرح می کند. و مراد از جمهوریت از منظر غامدى حکومت مردم بر مردم با مشاورت با مردم اما به شرطی که چیزی مخالف حکم خدا نباشد.

7- امکان دستیابی به توسعه به وسیله علوم مذهبی و سکولار است، و بدون این دو تا نمی تواند کشور توسعه پیدا کند.

منابع

1- القرآن

2- عالم، عبد الرحمن، بنيادهاى علم سياست، نوبت چاپ:25، تهران: نشرنى، 1392ش.

2- غامدى، جاويد احمد، الاسلام، نوبت چاپ:5،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2013م.

3- غامدى، جاويد احمد، برهان، نوبت چاپ:7،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2009م.

4- غامدی، جاويد احمد، مقامات، نوبت چاپ:3،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2014م.

5- غامدی، جاويد احمد، مقامات، نوبت چاپ:2،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق، 2010م

6- غامدى، جاويد احمد، ميزان، نوبت چاپ:5،  لاهور: المورد، ادراه علم و تحقيق،  2009م.

7- غامدى، جاويد احمد، مجله اشراق، اضطراری علم، لاهور، 1 مى 2011م، ص23-26.

8- غامدی، جاويد احمد، مجله اشراق، علم کی بنیاد،  لاهور، 3 مارس 2012م، ص12.

9- غامدی، جاويد احمد، مجله اشراق، علم کی بنیاد۳، لاهور، 1 مى 2012م،  ص28-29.

10- محمد رفيق، غامدى مذهب كيا ھے، پاکستان.

11-  Ghamidi Javed ahmad, Principles of Understanding Islam,   translater: Shehzad Saleem,  Al-Mawrid Institute of Islamic Sciences, 55-K Model Town Lahore, Pakistan

12- javedahmadghamidi.com

al-mawrid.org13-

 

محرم الحرام 1441

http://uplod.ir/ju8skjenw7kn/muharram_1441.jpg.htm

باید ما محرم و صفر را زنده نگه داریم

امام خمینی ره: باید ماها وشماها در گفتاری که داریم و خصوصا در این ماه محرم و صفر،‌که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت(ع) که با ذکر مصائب اهل بیت (ع) زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه‌سرایی و روضه خوانی.

صحیفه امام؛ ج 15؛ ص 330- جماران؛ 4 آبان 1360

ولايت فقيه از منظر آيات و روايات

ولايت فقيه از منظر آيات و روايات

     یکی از مسائل بسیار مهمی که واقعا مهجور مانده و کمتر به آن پرداخته می شود ، بحث پیرامون اثبات ولایت فقیه می باشد .دشمنان اسلام و ایران ، اهمیت ولایت مداری و پایندی به ارزش هایی مانند شهادت طلبی ، مهدویت و اصل ولایت فقیه را به طور کامل متوجه شده اند و تمام تلاش خود را جهت ضربه زدن به این ارزش های مهم انجام می دهند . ولایت فقیه ، همان ولایت رسول الله هست .

1- اثبات ولایت فقیه از طریق قرآن

ابتدا توجه به این نکته لازم است که گاه گمان می شود که تنها مدرک اسلامی بودن یک مسائله مطرح شدن آن به صورت صریح در قرآن کریم است و هر آنچه با قطع نظر از این که عقل و سنت نیز هر یک دلیل و مدرک معتبری در کنار قرآن است و اسلام را می توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن , سنت و عقل ) شناخت به توضیح این مسائله می پردازیم که قرآن کریم که روشن گر راه هدایت است برخی از امور را خود به طور مستقیم و بدون واسطه بیان کرده است مانند کلیات بسیاری از احکام و برخی از امور را به طور غیر مستقیم و با واسطه پیامبران بیان کرده است ولی خودش به این واسطه تصریح کرده است . قرآن کریم تبیین هدایت خود را بر عهده پیامبر می گذارد ((و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم)) ; و این قرآن را به سوی تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی, (نحل , آیه 44) و نیز فرمود ((ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا)); آنچه را رسول خدا برای شما آورد بگیرید و آنچه را نهی کرد خودداری کنید, (حشر, آیه 7). از این آیات به دست می آید که خداوند متعال فرامین رسول خود را نازل منزل و قائم مقام خود کرده است پس هر چه را پیامبر خداگفت می توان با استناد به این آیات سخن غیر مستقیم قرآن دانست درست مانند این که مالک خانه از دو طریق می تواند کلید همه اتاقهای خانه را به شخصی بدهد یکی این که مستقیما" همه کلیدها را به او بدهد و دیگر این که کلید یک اتاق را بدهد و کلید اتاقهای دیگر را در آن اتاق بگذارد و محل آن را نیز به آن شخص بگوید در هر دو طریق می توان گفت آن شخص کلید همه اتاقها را از مالک خانه گرفته است . بااین سخن می توان عمل به همه روایات معصومین (ع ) را عمل به قرآن و سخن آنان را سخن قرآن دانست پس ادله روایی مسائله ولایت مطلقه فقیه که در همه کتب مربوط به ولایت فقیه آمده است بیگانه از استناد به قرآن نیست . به هر روی قبل از پاسخ , ذکر دو مقدمه لازم است :

مقدمه اول : ولایت مطلقه از سه طریق قابل اثبات است :

 الف ) دلیل عقلی محض : یعنی بدون استناد به هیچ آیه و روایتی .

ب ) دلیل نقلی محض : یعنی فقط از آیه و روایت و بدون مدد از دلیل عقلی .

ج ) دلیل تلفیقی : یعنی از مجموع دلیل عقلی و نقلی .

هر یک از این سه طریق به تفصیل در کتب مربوطه مطرح شده است ولی در این پاسخ فقط بخش قرآنی آن (یعنی استناد ولایت فقیه به قرآن ) مطرح می شود.

مقدمه دوم : در ولایت مطلقه فقیه ولایت به معنی زعامت ، رهبری و حکومت اسلامی و اطلاق آن بدین معنا است که دایره اختیارات در ولایت فقیه اختصاص به یک حوزه خاص از مسائل اجتماعی ندارد بلکه هر حوزه ای را که دخالت حکومت در آن لازم است شامل می شود پس فقیه می تواند در تمامی این حوزه ها با رعایت ضوابط و قوانینی که اسلام تعیین کرده تصمیم گیری و اجرا کند. ولایت مطلقه فقیه هرگز بدین معنا نیست که فقیه در تصمیم گیری و اجرا هیچ قید و شرطی ندارد و رعایت هیچ ضابطه ای بر او لازم نیست این معنای باطل از ولایت مطلقه توسط هیچ فقیهی ابراز نشده فقط توسط ناآگاهان یا غرض ورزان شده است پس اطلاق در ولایت به معنای گستره ولایت بر همه حوزه هایی است که دخالت حکومت در آن لازم است بدین معنا اختیارات همه حکومت های متعارف در سطح جهان امروز مطلقه است زیرا بقای هیچ حکومتی بدون اجازه و دخالت در همه حوزه های حکومتی امکان پذیر نیست البته هر حکومتی در جهان برای تصمیم گیری و اجرا رعایت ضوابطی را بر خود لازم می داند در حکومت ولایت فقیه نیز این ضوابط از سوی دین تعیین شده است . پس از ذکر این دو مقدمه به اصل پاسخ می پردازیم : برای اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسائل زیر را از قرآن به دست آورد:

1- اصل حکومت و ولایت در اسلام .

 2- اطلاق ولایت .

3- شرایط حاکم یعنی اسلام و ایمان، عدالت آگاهی به اسلام (فقاهت )، کفایت.

 مسائله اول: اصل حکومت در اسلام : لزوم حکومت در هر جامعه ای از بدیهیات و نیازی به دلیل ندارد در اینجا فقط به آیاتی که ولایت پیامبر اکرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) را ثابت می کند اشاره می کنیم . ((النبی اولی بالموئمنین من انفسهم )) (احزاب آیه 6) پیامبر نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتر است پس اگر تصمیمی درباره آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است ((و ماکان لموئمن و لا موئمنه اذ اقضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم )) (احزاب آیه 36) هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارند هنگامی که خدا و پیامبرش مطلبی را لازم بدانند اختیاری از خود در برابر خدا داشته باشند و مجموع آیاتی که امر به اطاعت از پیامبرکرده است (آل عمران آیه 32 و132) (مائده آیه 92) (انفال آیه 20) (نور آیه 54 و 56) (محمد آیه 33) (مجادله آیه 13) (تغابن آیه 12) و درباره ولایت امامان معصوم (ع ) نیز فرمود: ((انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوئتون الزکاه و هم راکعون )) (مائده آیه 55) همانا ولی شما خداوند است و پیامبر او و موئمنانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند این آیه به اتفاق همه مفسرانی که (شیعه و سنی ) برای آن شائن نزول ذکر کرده اند در حق علی بن ابیطالب (ع ) نازل شده است ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم )) (نسائ آیه 59) از خداوند و پیامبر و اولو الامرتان اطاعت کنید مسائله دوم : اطلاق ولایت : آیاتی که در مسائله قبل ذکر شد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولواالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده است و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است . در آیه دوم اطاعت هر حکمی که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است . در آیاتی که امر به اطاعت از پیامبر و اولواالامر شده است نیز هیچ قیدی برای آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت می شود. از آن جا که حکومت در جامعه اسلامی از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضور معصوم ندارد از این آیات می توان اطلاق ولایت را برای حاکم اسلامی در هر دوره ای ثابت کرد. مسائله سوم شرایط حاکم و ولی : شرط اول : اسلام و ایمان . خداوند می فرماید: ((لن یجعل الله للکافرین علی الموئمنین سبیلا"; خداوند هرگز کافران را بر موئمنان سلطه نمی دهد)), (نسائ آیه 141) و ((لایتخذ الموئمنون الکافرین اولیائ من دون الموئمنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فی شی ئ; موئمنان نباید کافران را به جای موئمنان دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است )), (آل عمران آیه 28). شرط دوم : عدالت در مقابل ظلم است . خداوند حکومت و ولایت ظالمین را نمی پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد. فرمود: ((ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار; به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید)), (هود آیه 113) و این رکون در روایات به رکون دوستی و اطاعت تفسیر شده است , (تفسیر علی بن ابراهیم ج , 1 ص , 338) و در شرط امامت به حضرت ابراهیم فرمود: ((قال انی جاعلک للناس اماما" قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین )) (بقره آیه 124) خدا فرمود: من تو را پیشوای مردم گماردم گفت : و از فرزندان من ؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد شرط سوم : فقاهت . حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تا بتواند آنها را اجرا کند در زمان پیامبر(ص ) و امام معصوم (ع ) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع ) داناترین مردم به احکام یعنی فقها این علم را دارند قرآن درباره شرط علم می فرماید: ((افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون ; آیا کسی که به راه حق هدایت می کند سزاوارتر است ک از او پیروی شود یا کسی که راه نمی یابد مگر آن که راه برده شود شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟)), (یونس , آیه 35). فقیه کسی است که با تخصصی که سالها در تحصیل آن کوشش کرده خودش می توان احکام اسلام را از قرآن و سنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسی است که این تخصص را ندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال : غیر فقیه می تواند احکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند پس لازم نیست خودش فقیه باشد. پاسخ : اولا", آگاهی های لازم از اسلام برای حکومت اختصاص به فتوا ندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه تقلید می کند بلکه در بسیاری از موارد فقیه باید با توجه به ملاک های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص موارد مصلحت به حکم حکومتی صادر کند و حکم حکومتی خارج از دایره فتوا و تقلید است . صدور حکم حکومتی در تخصص فقیه است . ثانیا" آیا غیر فقیه اطاعت از فقیه را در همه موارد بر خود لازم می داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می دهد از فقیه اطاعت می کند در صورت دوم هیچ ضمانت بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجری از سوی او به شمار می آید این با ولایت فقیه منافاتی ندارد. اشکال : در این آیه اطاعت از ((من یهدی الی الحق )) سزاوارتر از ((من لایهدی الایهدی )) معرفی شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر از اطاعت غیر فقیه می داند. این است که پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجود فقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است (مانند این سخن را ابن ابن الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج , 9 ص , 328 نسبت به مقایسه امام علی (ع و خلفای پیش از او می گوید) پاسخ : این سزاواتر بودن سزاواری در حد الزام است یعنی فقط باید از او پیروی کرد به قرینه اینکه در ذیل آیه مردم را توبیخ می کند که چرا از ((من یهدی الی الحق )) پیروی نمی کنید ((فما لکم کیف تحکمون )) این سزاواری در حد الزام در واقع معنای صفت تفصیلی را ساقط می کند مانند آیه ((واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض )) (احزاب آیه 6) که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می شود. آیات بیشمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است , (زمر, آیه 9). شرط چهارم : کفایت : یعنی توانایی شایستگی در اداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز تعبیر می شود. حضرت یوسف فرمود: ((قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم ; گفت مرا بر خزائن این سرزمین بگمار که من نگهبان امین و کاردانم )), (یوسف , آیه 55). درباره داستان حضرت موسی و دختر شعیب نیز فرمود: ((ان خیر من استئجرت القوی الامین ; بهترین کسی که می تواند به کارگیری (اوست که ) توانای دستکار است )), (قصص , آیه 26). در داستان عفریت جنی و حضرت سلیمان (ع ) نیز از قول آن عفریت فرمود: ((و انی علیه لقوی امین ; من بر این کار توانای درستکارم )), (نمل آیه 39). از مجموع این آیات به دست می آید اگر کسی کاری و پستی را به عهده می گیرد باید توانایی و صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد. از مجموع آیاتی که در این موضوعات ذکر شد می توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد در منطق قرآن حکومت و زمامداری تنها شایسته کسانی است که از صلاحیتهای علمی و اخلاقی و توانمندی های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع ) بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق می کند. از طرف دیگر حکومت اسلامی حکومت قانون خداست ((و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون ; و آن بدون حاکمیت دین شناسی و متخصص مستعد در اجرای احکام الهی ( فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست )), (مائده , آیه 44). برای مطالعه بیشتر مستندات قرآنی ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی به منابع زیر رجوع کنید: 1- نگاهی به مبانی قرآن ولایت فقیه علی ذوعلم موئسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر پاییز 79. 2- پیام قرآن ج 10 قرآن مجید و حکومت اسلامی آیت الله مکارم شیرازی مدرسه امام علی بن ابی طالب قم 1374. ((اظهار نظر دقیق شما ]با ذکر شماره نامه قبلی [ درباره ی پاسخ ها, موجب تکامل و پویایی کار ماست ))

1- آیه مبارکه ۵۹ سوره نساء : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ – اى کسانى که ایمان آورده‌اید ، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [ نیز ] اطاعت کنید .

از ظاهر آیه برمی آید که در هر زمان یا رسول و یا اولی الأمر وجود دارد که مردم بتوانند از آنها اطاعت کنند و دین خدا را از آنها دریافت نمایند . حال سوال اینجاست که اکنون ولی ظاهر ما چه کسی است ؟ به هر حال باید اولی الأمر در زمان ما نیز حضور داشته باشند تا ولایت خدا را دریافت کنیم . واضح است وقتی ما در غیبت امام معصوم هستیم باید دینمان را از دین شناس بگیریم و او را اولی الأمر خود قرار دهیم . چون باید در هر زمان اولی الأمر ظهور داشته باشد تا امکان اطاعت و عملی کردن این آیه برای همگان فراهم گردد .

2- آیه ۲۵۷ سوره مبارکه بقره : اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ – خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‌اند . آنان را از تاریکی ها به سوى روشنایى به در مى‌برد . و[لى‌] کسانى که کفر ورزیده‌اند ، سرورانشان [همان عصیانگران =] طاغوتند ، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکی ها به در مى‌برند . آنان اهل آتشند که خود ، در آن جاودانند .

در اینجا خداوند ولایت و حکومت را فقط به دو دسته تقسیم می کند : ۱) ولایت الله ۲) ولایت طاغوت . که اگر فرد حاکم و هدایت کننده مردم و حکومت غیر از احکام خدا را در جامعه و حکومت عملی کند قطعا طاغوت خواهد بود . پس برای قرار گرفتن در لوای ولایت الله باید فردی دین شناس و آگاه به دین را در راس حکومت داشته باشیم تا مردم و حکومت تحت ولایت خدا قرار بگیرند و اِلّا حاکم غیر دینی ، مردم و حکومت را در مسیر غیر از احکام خدا هدایت می کند و این همان طاغوت است که در آیه وعده آتش به پیروان آن داده شده است .

اثبات ولایت فقیه از طریق نقلی یا روائی

۱- آیه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه : وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّهً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَائِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ – شایسته نیست مؤمنان همگى [ براى جهاد ] کوچ کنند . پس چرا از هر فرقه‌اى از آنان ، دسته‌اى کوچ نمى‌کنند تا [ دسته‌اى بمانند و ] در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را – وقتى به سوى آنان بازگشتند بیم دهند – باشد که آنان [ از کیفر الهى ] بترسند ؟

همان طور که از آیه بالا نیز بر می آید ؛ ائمه اطهار در عصر خود افرادی فقیه و آگاه به احکام و معارف دین را تربیت می کردند و به مناطقی که به امام دسترسی نداشتند می فرستادند تا پاسخگوی سوالات دینی مردم باشند و احکام دین را برای آنان بیان نمایند . و ما نیز هم اکنون به امام دسترسی نداریم پس بنا به سنت ائمه اطهار باید به آگاهان و فقهای دین مراجعه کنیم .

2-  امام عصر در پاسخ یکی از یاران خود به نام اسحاق ابن یعقوب که درباره ی رویداد های جدید عصر غیبت سوال می کند و راه چاره جست و جو می کند ، می فرماید :

« و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم » (۳) – اما وقایعی که رخ خواهد داد و مسائل مستحدثه ، پس در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم .

و با این بیان ، حضرت مهدی (عج) فقهاء را به عنوان نوّاب عام خود بر مسلمانان قرار داده اند . (۴)

۳-  امام صادق علیه السلام در بیان ویژگی های مرجع می فرمایند :

« فاما من کان من الفقهاء: صائناً لنفسه ، حافظاً لدینه ، مخالفاً علی هواه ، مطیع لامر مولاه ، فللعوام این یقلدوه ،و ذلک لا یکون الا لبعض فقهاء الشیعه لا کلهم » – هر کس از فقها که نگهدارنده ی نفس خود ، نگهبان دین خود ، مخالفت کننده با هوی و هوس خود ، فرمانبردار فرمان خداوند خود باشد ، پس بر مردم است که از او پیروی کنند . این ویژگی ها وجود ندارد مگر در برخی از فقیهان شیعه ، نه در همه آن ها . (۵)

۴- قال رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الفُقَهاءُ أُمَناءُ الرّسُل . . . (۶) – رسول اکرم (ص) می فرماید : « فقها امین و مورد اعتماد پیامبرانند . . . »

یکی از وظایف مهم فقیهان ، امانت داری انبیا بیان شده است .

 بی تردید، امانت انبیا رسالت و وظایف آنان می باشد . انبیا وظیفه داشتند که مرجعیت دینی و سیاسی مردم را بر عهده گرفته و آنها را به عبودیت و بندگی خدا و معنویت گرایی فرا خوانده ، به هدایت و ارشاد آنان بپردازد . از سوی دیگر انبیا وظیفه داشتند با تشکیل حکومت ، احکام الهی را اجرا نمایند . فقیهان نیز به عنوان وارثان انبیا امانت داران پیامبران هستند ، از این رو وظیفه دارند مردم را به خدا محوری ، فرا خوانده و به هدایت و ارشاد آنان بپردازند ، از این رو فقیهان در طول تاریخ به بیان احکام الهی پرداخته و مرجعیت دینی را بر عهده داشتند . دو مقوله اجتهاد و تقلید ریشه در این حدیث و احادیث دیگر دارد .

برخی از فقیهان مانند امام راحل (ره) یکی از وظایف و امانت انبیا را تشکیل حکومت دانسته و باور دارند که فقیهان وظیفه دارند حکومت تشکیل داده و عملاً رهبری دینی و سیاسی مردم را بر عهده گرفته و به اجرای احکام الهی بپردازند ، از این رو امام راحل (ره) یکی از دلایل ولایت فقیه را همین حدیث دانسته است . (۷)

منابع

1- http://deldadegan.ir/%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D9%82%D9%84/

2- https://hawzah.net/fa/Question/View/62628

میرے مطابق ::۔۔حق و باطل، مظلوم و ظالم

 میرے مطابق ::۔۔حق و باطل، مظلوم و ظالم

تحرير: سيد غيور الحسنين

 

حق و باطل جیسے كلمات همارى روزمره زندگى ميں بهت استعمال هوتے هيں  لیکن بہت کم لوگ ان کے معانی ٹھیک طرح سے سمجھتے ہیں یا ان پر غوروفکر کرتے ہیں۔

 

یہ ایک تاریخی حقیقت ہے کہ حضرت آدم عليه السلام سے لےكر آج تك حق و باطل كے درميان جنگ جارى هے اور تا قيامت جارى رهے گي. باطل کھل كر حق كا مقابله نهي كر سكتا لهذا اپنے آپ كو حق كے ساتھ مخلوط كر ليتا هے.  اور دور حاضر ميں خصوصا هر كوئي حق پر هونے كا  مدعی هے. مثلا : ايران حقيقي اسلام كي نمائندگي كا دعوی كرتا هے جب كه سعودى عرب کا بھی یہی دعویٰ ہے تو  اب سوال یہ پیدا ہوتا ہے کہ  كون ان ميں سے حق پر هے؟؟؟

 

میں اپنے انداز و  بيان میں اس حقیقت کو واضح  كرنے كي كوشش كروں گا  ۔میرے مطابق حق نہ ہی تو ظلم کرتا ہے اور نہ ہی ظالم کا ساتھ دیتا ہے. یعنی حق اس لئے حق ہوتا ہے کہ وہ ظالم کے خلاف ہوتا ہے۔ اور قرآن كا فيصله هے كه جب حق آ جاتا هےتو باطل مٹ جاتا هے اور باطل مٹ جانے والا هے.

 

اب ديكھيں  کہ سعودى عرب  اور ایران میں سے کون حق پر ہے اور کون باطل پر؟؟ صرف يمن كى مثال لے ليں كه جس پر سعودى عرب 3 سال سے بمبارى كر رها هے اور وهاں بے گناه خواتين اور بچے مار ے جا رهےهيں  اور دوسرى طرف يهود و نصارى جن كے بارے میں قرآن كا واضح فيصله هے كه ان كو دوست مت بناؤ اور وه سعودى عرب كے ساته كھڑے هیں.پس اسلام كے دشمنوں  كا سعودى عرب كي مدد كرنا اور ايك مسلمان ملك پر حمله كرنا اس بات پر دلالت كرتا هے كه سعودى عرب ظالم هےپس حق پر نهيں اور اس كے مقابله ميں يمن كي مظلوم عوام حق پر هے.

 

اگر دوسرى طرف ايران كى روش كو ديكھيں كه وه هر اس ملك كى مدد كر رها هے جو يهود و نصارى(امريكه، اسرائيل، برطانيه، فرانس) اور ان كے حواريوں(سعودى عرب اور خليجى عرب رياستيں) سے ٹکرا رها هے اور مقاومت كر رها هے. ايران ان مقاومتى ممالك كى مالى اور معنوى مدد بھى كرتا هے حتى كه فلسطين كے مسئلے كو صرف ايران هى زنده ركھے هوئے هے. سعودى عرب كے برعكس امريكه نے  ايران پر اقتصادى پابندياں عائد كر ركهى هيں. يه تمام باتيں اس بات پر دلالت كرتى هيں كه خود ايرانى عوام مظلوم هےاور مظلوموں كي مدد بھى كرتى هے، اور يهى حق پر ہونے کی نشانی ہے۔

اربعين حسيني قائد انقلاب كي زباني

اربعين حسيني قائد انقلاب كي زباني

 

 چهلم كے بعد عاشورا اور امام حسين [ع]كا ذكر اور ان كا مقصد هميشه كے لئے زنده هوگيا اور اس كام كي بنيادچهلم كے دن جناب زينب سلام الله عليها اور امام سجاد عليه السلام كے هاتهوں امام حسين عليه السلام كي قبر كے پاس پڑي،اگر امام حسين كے بعد امام سجاد اور دوسرے اسيروں نے كربلا كا واقعه اور عاشورا كي اصليت بيان نه كي هوتي تو آج كربلا زنده نه هوتي، جتنا بڑا جهاد كربلا ميں شهيد هونے والوں نے كيا هے اس سے بڑا جهاد ان كے بعد ان كے مشن كو صحيح طريقے بيان كرنے والوں اور اسے بچانے والوں نے كيا هے۔ چهلم هميں يه سكهاتا هے كه دشمنوں كے غلط پروپيگنڈوں كے طوفان كے بيچ ره كر كربلا كي حقيقت كو كيسے زنده ركهنا هے۔

 

http://navideshahed.com/ur/news/367580/%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%8A%D9%86-%D8%AD%D8%B3%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D9%82%D8%A7%D8%A6%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%83%D9%8A-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%8A

 

خبر کا کوڈ:367580